Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، «ریما بنت بندر آل سعود» سفیر عربستان سعودی در آمریکا در مصاحبه‌ای در خصوص مسائل مختلف در ارتباط با سیاست منطقه‌ای ریاض از جمله سازش با رژیم اشغالگر قدس و توافق با جمهوری اسلامی ایران به اظهار نظر پرداخت.

او به شبکه  ان بی سی آمریکا گفت که عربستان سعودی از تلاش‌های چین برای گفت‌وگوهای میان فلسطین و رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند و همزمان موضع ریاض در قبال راه‌حل دو دولتی و تشکیل کشور فلسطین ثابت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سفیر ریاض در واشنگتن در ادامه تأکید کرد که حمایت از نقش‌آفرینی چین در این زمینه به این معنا نیست که نقش آمریکا به حاشیه برود.

ریما بن بندر افزود: «سیاست عربستان سعودی بر این اصل استوار است که دیپلماسی باید در اولویت باشد نه خشونت».

سازش با رژیم صهیونیستی

سفیر دولت ریاض در واشنگتن در خصوص میانجی‌گری چین میان عربستان سعودی و رژیم اسرائیل گفت: «ما یک سیاست ثابتی داریم و آن هم ایمان به راه‌حل دو دولتی است، می‌خواهیم تا اسرائیل و فلسطین هر دو در فضای توسعه و  مسیر شکوفایی به سر ببرند».

وی با اشاره به اینکه «چشم انداز ۲۰۳۰ پادشاهی سعودی خواستار یک خاورمیانه متحد، یکپارچه و مرفه است»؛ افزود: «ما خواهان اقتصادی مرفه در منطقه دریای سرخ هستیم. ما می‌خواهیم شرکا و همسایگانمان در قاره آفریقا شکوفا شوند و این هدف نهایی است، اما راه حل باید با صلح و عزت عادلانه باشد».

سفیر سعودی همچنین گفت: «مردم از عادی‌سازی روابط سخن می‌گویند، ما نمی‌گوییم عادی‌سازی، بلکه از یک خاورمیانه تکامل یافته حرف می‌زنیم، خاورمیانه یکپارچه مانند اتحادیه اروپا، همزمان با اینکه همه کشورها حقوق حاکمیتی خود را داشته باشند، ما منافع مشترکی داریم، بنابراین این عادی‌سازی روابط نیست، عادی‌سازی یعنی اینکه شما آن‌جا و ما اینجا کنار هم همزیستی داشته باشیم، اما جدای از هم؛ اما تکامل یعنی اینکه ملت‌ها با یکدیگر و شرکت‌ها در راستای شکوفایی نسل جوان همکاری کنند».

تلاش دولت آمریکا برای عادی‌سازی روابط میان ریاض و تل آویو در حالی است که دولت سعودی بر شروط خود در این راستا  اصرار دارد.

یک مقام آمریکایی در تاریخ دهم خرداد به روزنامه «اسرائیل هیوم» گفت که دولت عربستان سعودی در مذاکرات با مقامات آمریکا چهار پیش‌شرط برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی مطرح کرده است.

به گفته او «حق داشتن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای»، «افزایش روابط نظامی با آمریکا»، «توسعه تجارت با آمریکا» و «توقف انتقادات واشنگتن از قتل جمال خاشقچی» چهار پیش شرطی هستند که مقامات دولت سعودی مطرح کرده‌اند. به ادعای این مقام آمریکایی موضوع فلسطین جزو پیش‌شرط‌های عربستان سعودی نبوده است.

برنامه هسته ای عربستان سعودی

ریما بنت بندر در مورد تمایل پادشاهی سعودی برای جلب حمایت واشنگتن از برنامه هسته‌ای خود گفت: «پادشاهی سعودی متحد آمریکا است. ما برای کسب فناوری به آمریکا می‌آییم، برای آموزش و تعلیم و برای شکوفایی آینده خود از آمریکا بهره می‌بریم. ۸۰ سال قبل این آمریکا بود که درهای انرژی را با استخراج اولین چاه نفتی (چاه الخیر ۷) به روی ما گشود و اقدام به نصب خطوط لوله‌ نفت کرد. ما همواره برای پیشبرد امور خود به سوی شما آمده‌ایم چون معتقدیم که فقط گیرنده نیستید بلکه در ساخت و توسعه هم مشارکت می‌کنید، چه در زمینه برنامه هسته‌ای یا آموزش و هر مسأله‌ای که باشد».

سفیر ریاض در واشنگتن در ارتباط با فروش سلاح‌های پیشرفته به عربستان سعودی از سوی آمریکا نیز گفت: «همیشه بحث در مورد تفاوت بین تسلیحات تهاجمی و تدافعی وجود داشته است و هر کسی که عاشق فوتبال باشد به شما می‌گوید که بهترین دفاع یک حمله خوب است. بگذارید یک مثال بزنم، اگر حمله راکتی گسترده صورت بگیرد، آیا می‌توانید همه راکت‌ها را منهدم کنید؟ مسلما نه و این کار نیازمند صرف هزینه بالا است، همزمان که میزان موفقیت آمیز بودنش صد در صد نیست، اما اگر بتوانید راکت‌انداز را هدف قرار دهید بهتر نیست؟».

سفیر عربستان سعودی افزود: «من به شما می‌گویم که هدف ما صلح است، اما وقتی کسی به فکر شلیک موشک به حریم هوایی شما می‌افتد، اگر بداند که می‌توانید ضربه بزنید، قطعا بیشتر فکر می‌کند، حقیقت ماجرا و طبیعت انسان این چنین است».

روابط با ایران

ریما بنت بندر، در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص توافق ریاض و تهران برای از سرگیری روابط میان خود گفت: «امیدوارم که بازگشت روابط فرصت‌های بیشتری برای جوانان دو کشور در آینده فراهم سازد».

او افزود: «ما در حال کار بر روی عادی‌سازی و بهبود روابط [با ایران] هستیم، بسیاری از مردم تعجب می‌کنند که چرا بعد از این همه سال، با وجود همه تنش‌ها به دنبال این مسأله رفته‌ایم، اما وقتی از چشم‌انداز ۲۰۳۰ صحبت می‌کنیم، تنها به تغییر اجتماعی و فرهنگی در کشور نمی‌پردازیم، بلکه در خصوص بازیابی همکاری و هم افزایی در منطقه و اینکه چگونه می‌توانیم تنش‌ها را کاهش دهیم نیز سخن می‌گوییم».

ایران و عربستان سعودی پس از چند دوره مذاکره سرانجام در اسفندماه سال گذشته طی سفر علی شمخانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران به چین و با میانجی‌گری پکن برای از سرگیری روابط و بازگشایی سفارتخانه‌ها توافق کردند که واکنش‌های زیادی را در جهان در پی داشت.

در تاریخ ۱۶ خرداد ماه نیز سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض با حضور دیپلمات‌های ایرانی و مقامات عربستان سعودی رسما گشایش یافت.

سفیر دولت سعودی در واشنگتن در ادامه مصاحبه خود گفت: «باید ببینیم که چه اقدامی می‌توانیم بکنیم تا جوانانمان فرصت زندگی بهتر را  داشته باشند، اگر این فرصت توافق را از دست می‌دادیم، جوانان ما و آن‌ها ما را شماتت می‌کردند».

او سپس گفت که توافق تهران و ریاض به معنای هم عقیده بودن دو طرف در همه امور نیست. سفیر سعودی همچنین گفت که ریاض همچنان نگران برنامه هسته‌ای ایران است.

ریما بنت بندر تأکید کرد: «ما احساس می‌کنیم که به دلیل همسایگی خود با ایران باید تنش‌ها را کاهش دهیم. این فقط در مورد ایران نیست و دقیقاً به همین دلیل است که ما با سوریه در حال مذاکره هستیم. ما میلیون ها آواره سوری داریم و وضعیت موجود هیچ فایده‌ای ندارد، پناهندگان سوری بعد از فلسطینی‌ها دومین گروه بزرگ پناهندگان در عربستان سعودی هستند».

سفیر ریاض در واشنگتن در پایان گفت که پناهندگان باید به کشورشان باز گردند و همه اعضای اتحادیه عرب نیز برای تلاش در این راستا متفق القول هستند. او گفت:‌ «ما باید فرصت بازگشت پناهندگان را فراهم کنیم».

کد خبر 770000 منبع: فارس برچسب‌ها ایران و عربستان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ایران و عربستان ریاض در واشنگتن عادی سازی روابط برنامه هسته ای عربستان سعودی ریما بنت بندر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۸۲۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • رئیس‌کل بانک مرکزی راهی عربستان شد
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • «طوفان الاقصی» توطئه عادی سازی روابط با اسراییل را شکست داد
  • گفت و شنود/ به سه دلیل!
  • کاخ سفید : ارسال سلاح به ایران و کره شمالی از سوی روسیه منجر به بی ثباتی منطقه می شود
  • آمریکا: ارسال سلاح به ایران و کره شمالی از سوی روسیه منجر به بی ثباتی منطقه می‌شود
  • دست خالی غرب در برابر ایران | وقتی تیغ تحریم دیگر نمی‌بُرد!
  • تحولات غزه؛ محور گفت‌وگوی دیپلمات‌های روسیه و چین
  • آمریکا: عادی‌سازی روابط مشروط به تغییر رفتار طالبان است
  • ۹۰ هزار شهروند ایرانی عازم حج امسال می شوند